تصویر ثابت

خانه / اخبار / شهید اکبر شکرالهی

شهید اکبر شکرالهی

وصیت نامه شهید :

یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرین و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون و لنبلوکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون. (بقره/۱۵۳)

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته السلام علی نبینا محمد المصطفلی -صلی‌الله‌علیه‌وآله- و علی المرتضی -علیه‌السلام- و فاطمه الزهار -سلام‌الله‌علیها- و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی -علیهم‌السلام- و علی اصحابه و انصاره و اولاده من الخمینی و .. الی یوم القائک و سلام بر ما مالت هیدپرور و همیشه در صحنه اران. حقیر سر تا پا تقصیر کوچکتر از آنم که بر شما وصیت بکنم و لکن اقتضای زمان وادارم کرده که سخنی چند با شما عزیزان داشته باشم. ۀرحم الله امرا علم من این و فی این و الی این» مولا امیرالمؤمنین -علیه‌السلام- آری ما باید در مسائل اول از کتاب خداوند متعال و ثانی: از عترت واهل بیت نبوت و ائمه هدی یاری جوییم و در سر آغاز زندگی خود آنها را الگو قرار دهیم. عزیزاانم! چنانچه برای رسیدن به آرزو و جایی و سیله‌ای باید باشد همین طور برای رسیدن به ذاتب مقدس ذات باری تعالی باید پی وسیله جوییم والا محال است به آنان نائل شویم و هیچ وسیله‌ای بهتر و کمک رسانتر و محبوبتر از ائمه عصمت و طهارت -علیهم‌السلام- جمیعا نیست. پس بیایید در مشکلات و گشایش‌ها در تنگی و غیره در شادی و اندوه و م.. به ایشان متوسل شویم تا عنایتی بر ما معصیت کاران بنمایند و از خداوند متعال طلب مغفرت مار را بکنند. چرا ما این همه به خود ظلم و ستام می‌کنیم تا کی خواهیم گفت: ظلمت نفسی و عمل نخواهیم کرد. انسان وقتی  که چند گوسفند دارد، روزی حداقل چهرا یا پنج بار به آنها سر می‌زند و طویله و غیره او را تمیز می کند و غذای تمیز می دهد و جایش را تمیز می کنند و می رود سراغ کارش ولی افسوس که به خدذ لااقل مثل یک گوسفند ارزش قائل نیست، به خود غذای پاک و مباح نمی‌دهند و خانه خود را تمیز نمی کنند بلکه به خود غذای آلوده به حرام و نجس و آب آلوده به حرام که ناشی از ندادن خمس و زککات هستند می خورانند و به این خدای عزوجل سجده نمی کنند. وای بر تو ای بی‌مروت! ای بی انصاف که به  این خدا  که قابل وصف نیست والا می کردم سجده نمی کننی! خدا هدایتت کند. کمی با خود فکر کنید، ایا روزی کمتر از نیم ساعت با خدای خویش راز و نیاز کردن بهتر نیست؟! این بدن و زندگانی و همه چیزی را که او داده، با مال او راز و نیاز کردن بهتر نیست؟ بلکه مدیون هستیم چون که از خود چیزی ندریم که به او هدیه کنیم، پس بیایید توبه کنیم و به راه راست برگردیم. عزیزان! بیایید نماز بخوانید روزه بگیرید. ارگ در آن دنیا گفتند که چرا نماز خواندید؟ رزه گرفتید؟جوابش با من حقیر، این گناه اعظم را ساده مپندارید و اگر خدای ناکرده کسی از آشنایان و فامیلان ما نماز نخوانند، من حلال نخواهم کرد.و اما شما که نماز می خوانید، سبک مپندایدکه وای بر شما، یک جمله برایتان می گویم و بس، وقت اذانفکر کن ه ایا با مردم و با مخلوق و صحبت کنی بهتر و مفیدتر است  یا با کامل و عادل و با رازق و با …؟ ترجیح با خودت است. وای بر تو اگر نماز ار سبک شماری و عمداً آن را به تأخیر بیاندازی و گمراه شوی! سعی کنیم در همه کارهایمان خدا را در نظر بگیریم. وقتی سراغ کار و حرفه‌ای می رویم ، اول پولش را حساب نکنی، بلکه رضای خدا را حساب کنیم که اگر رضای خداوند باشد برویم سراغ آن و اگر، که نه، و در سختی‌ها و شهدی ها شکر خدا را به جای آوریم.

تهم در جوانی پرهیزکاری پیشه پیمبریست            ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار

«خالطوا الناس مخالطه ان متم معها بکو اعلیم و ان عتم حنوا الیکم» مولا عی -علیه‌السلام- با مردم چنان معاشرت و رفتارکنید که اگر در آن حال مردید، بر شما بگریند، ومی خواهد که جای دیگری رود و در این دنیای فانی هم یک  عده از عزیزان می خواهند به ۱یش معشوق خویش حرکت کنند و چه لذتی دارد آن دیار. حقیر پس از تحقیقات بیشتر، جوزه علمیه را انتخاب نمودم که به دلم چسبد.  وقتی که وارد حوزه علمیه شدم، دیدم  که گمشده ام را پیدا کرده ام و شکر خدا کردم که مرا هدایت کرد و نگذاشت که وارد گروهک ها شوم و مار می ترسم  بگویم چون در خود لیاقت ندارم در رتبه سربازان آقا امام زمان -عجل‌الله‌تعالی‌فرجه- قرار داد.  و اکنون لازم دیدم که به جبهه ها سر بزنم و با این لباس مقدس اسلامی به تبلیغ دین مبین اسلام بپردازم و از رزمندگان اسلام روحیه بگیریم. آری، هر چه خواستم بمانم و درس هایم را بخوانم نتوانستم. ای ملت شهیدپرور! شما را به خدای متعال سوگند می دهم که به این امام بر حق ظلم وس تم ننید. ای مسؤولین جمهوری اسلامی!برای مستضعفین کار کننید و شما ای مسؤولین که سست کار می کنید! اگر قابل هدایت هستید که هیچ، و گرنه خداوند ریشه شماها را بکند. هدف ما لقاءالله است و پیروزی در جبهه‌ها وسیله هستند برای آن هدف عظما، و اگر در این راه توفق شریف شهادت نصیب ما شد که بهتر. من پدر و مادر ندارم ه برایم گریه کنند، ولی نه، پدرم مولا امیرالمؤمنین -علیه‌السلام- و مادرم خانم فاطمه زهرا -سلام‌الله‌علیها- است و چه پدر و مادری هستند! درست است که ریه کردن بر شهید زنده نگه داشتن نهضت است، ولی گریه نباید ناله و فغان و داد و فریاد باشد بلهکه آرام که خداوند متعال اجرتان دهد. درست است با رفتن به ظاهر من، به یک عده خیلی سخت خواهد شد، ولی این راهی است  که۹ مولا حسین -علیه‌السلام- رفته. در سختی‌ها و مشکلات و گشایش ها با یاد خداوند متعغال آرام بگیرید. خودم که تأثیری در میان شما نداشتم ان شائالله که رفتنم تأثیری داشته باشد. جای حقیر را در حوزه پر کنید. اشهد ان لااله الا الله و اشهد ان محمد ارسول الله -صلی‌الله‌علیه‌وآله- و اشهد ان امیرالمؤمنین علیا حجه الله. اللهم وفقنا لما تحب و ترضی.

خدایاً خدایا! تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی، خمینی را نگهدار.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

زندگی نامه شهید :

چفیه‌های چاک چاک ، زمین خیس خورده از خون،  دشتی پر از خاطره و شقایق های آتش گرفته ، همه و همه داستان مردانی است که در منظومه عشق، واژه‌های ایثار را سرودند.

گوش شب ، مستانه آوازشان را در خلوتگه دل گوش می‌داد و قافله نسیم ، همراه با خضوع خاک ، در تب و تاب رسیدن به تماشای یار ، از معبر نفس گذشت و پای در حریم آسمان نهاد. ای کاش ما نیز همسفر با قاصدکها در معراج خون ، مثنوی باد و جنون را می‌‌سرودیم !

و اینک بر برگهای زرین کتاب خاطراتمان حماسه آنانی را می‌نگاریم که  نسل فردا بر ایثارشان آفرین می گویند.

در کرانه ای از  عالم وجود ، بر سطرهای دفتر آفرینش نامی آشنا چشم را می‌نوازد ؛ مردی از دیار کوههای بلند آمده تا قصه جاوید حماسه ایثار را بار دیگر بر گلبرگهای شقایق بنگارد.

شهید اکبر شکرالهی از دامنه‌های ایثار ، با دوبال عشق بر فراز قله بندگی ایستاد تا خضوع خویش را با پیکری خونین به آسمانیان نشان دهد. او در سال ۱۳۴۵  در شهرستان ارومیه به محفل گرم خانواده شکر الهی قدم نهاد و با تولدش شیرینی خاصی به این خانواده بخشید .

مقطع ابتدایی را در مدرسه «رهبر» و دوران پرشور راهنمایی را در مدرسه «کورش (سابق) » گذراند.

انقلاب ، تحولی شگرف در جانهای خسته از ظلم رژیم شاهنشاهی به وجود آورد و اکبر نیز سالهای پرنشاط نوجوانی را در راهپیمایی‌ها و مبارزه گذراند. سپس در سال ۶۲ از دبیرستان امام خمینی (ره) مدرک دیپلم را اخذ کرد. آن روزها که روزهای آتش و خون بود و ملکوتیان از کنگره عرش ندا می دادند : « هر که دارد هوس کرببلا بسم الله »

کربلا وسعت دلهای عاشقانی است که زمین و زمان  را به تسخیر عشق آسمانی شان در آورده‌اند. و شهید اکبر شکرالهی به رسم مردان بادیه عشق ، لباس رزم به تن کرد و در سال ۶۲ با  کاروان لبیک یا امام ، به جبهه اعزام شد و در علمیات افتخار آفرین خیبر شرکت نمود .

کاروان هستی ، برای رسیدن به منزلگاه دلدار در حرکت است و شهدا ، سر سلسله این قافله اند  و اکبر در فراق شهادت، منظومه غم می‌سرود و در غربت از نیستان هجران می سرود .

شهید اکبر شکرالهی بعد از بازگشت از جبهه ، پای به حریم آسمانی حوزه علمیه ولیعصر (عج )  آیه‌الله بنابی نهاد و  به سرچشمه معرفت دست یافت و در کُنج حجره ،‌ شعر « یالیتنی » سرود . طریق وصال را آموخت و خود را برای مرگی « احلی من العسل » آماده ساخت .

در واپسین روزهای سال ۶۴ کاروان راهیان کربلا عازم جبهه شد و اکبر به عنوان فرمانده گردان حر لشگر ۳۱ عاشورا در عملیات والفجر ۸  شرکت کرد و در منطقه فاو در تاریخ ۱۲  / 12/ 64 به خون خویش غلطید و به جمع لاله های پرپر پیوست .

روحش با عاشورائیان محشور باد و راهش پر رهرو !

خاطرات شهید :

دریافت

 

درباره‌ی مدیر

حوزه علمیه امام خامنه‌ای مدظله العالی ارومیه تاسیس سال 1394

حتما ببینید

مناجات ابوحمزه ثمالی

دعای اَبوحَمزه ثُمالی دعایی از امام سجاد(ع) شامل صفات خداوند، اسم اعظم و همچنین دربردارنده مفاهیمی مانند دشواری‌های قبر و قیامت، سنگینی بار گناهان و لزوم اطاعت …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *